Lilypie Second Birthday tickers

Lilypie Second Birthday tickers

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

عمه

رهام خیلی خوشحاله چون عمه ها دو تا شدن! بازی و دلبری کردن با عمه ها چه حالی میده! خدا به داد مامان و بابا برسه با این همه لوسی!

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

باز هم واکسن

چهارشنبه مادر و پسر واکسن زدیم، مطب دکتر سماعی! رهام واکسن مننژیت و مامان واکسن آبله مرغان، خوبی این واکسنها اینه که تب نداره و فقط چند دقیقه درد سوزن و دلخوری بعدش یادش میره و پا درد هم نداره
حالا قرار است بریم از سر رهام عکس بگیریم  آخه ملاجش داره سفت میشه یا شده!

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

رهام به جای پستونک هویج می مکه یا بهتر بگم لیس مزنه مثل بستنی چوبی خیلی هم این کار رو دوست داره اگر تونستی عکس آپلود کنیم حتما عکس هویج خوردنش را هم می زارم
الان می تون از حالت دمر برگرده ولی فکر کنم دمر بودن رو دوست داره اغلب شبها که بهش سر می زنم دمر خوابیده
سه شنبه واکسن چهار ماهگی رو زدیم. قبل از تزریق براش پک یخ گذاتم تا بیحس بشه فکر کنم اثر داشت. این دفعه تبش خیلی بالا نرفت ولی طولانی بود تقریبا ۴۸ ساعت طول کشید.
جمعه خواستیم ازش پذیرایی کنیم ببریمش پارک طفلک پوستش تو آفتاب سوخت حالا مشغول درمان سوختگی پوست صورتش هستیم!

چهارماهگی

رهام دیروز چهار ماهه شد. تواناییهاش عبارتند از:
با صدای بلند می خنده
با تمام وجود سعی می کنه از حالت خوابیده بلند بشه
نشستن رو خیلی دوست داره و با کمک می شینه
از هر دو طرف غلت می زنه و دمر می شه ولی از حالت دمر نمی تونه برگرده
به شدت ورجه وورجه و ورزش می کنه جوری که دکتر میگه عضلاتش ورزیده شده
حسابی تف تفو شده شاید لثه هاس می خاره
دستش را برای گرفتن همه چی دراز می کنه و هر چی رو بتونه می گیره
وقتی باباش از سر کار میاد باهاش چند دقیقه قهر می کنه
به افراد نا آشنا سریع لبخند نمی زنه اول باید شناسایی کنه
ولی خیلی بد شیر میخوره!!!!

۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

تولد

درود به همه خاله ها و عمو ها
من اومدم .
من روز ۲۰ امرداد ۱۳۸۹ به دنیا اومدم و باعث شدم کلی آدم عمو وعمه و خاله ودایی بشن
این هم از اولین عکس هامه.کی میگه من بی ریختم؟